ترجمه مقاله

سه یک

فرهنگ فارسی عمید

۱. یک‌سوم چیزی؛ ثلث.
۲. (اسم) [قدیمی] در بازی نرد، هنگامی که هر سه طاس با یک خال بنشینند. Δ در قدیم تخته‌نرد را با سه طاس بازی می‌کردند: ◻︎ گر شاه سه‌شش خواست سه‌یک زخم افتاد / تا ظن نبری که کعبتین داد نداد (ازرقی: ۹۹).
ترجمه مقاله