سپهر
فرهنگ فارسی عمید
۱. آسمان؛ فلک.
۲. (موسیقی) گوشهای در دستگاه راستپنجگاه.
〈 سپهر برین: [قدیمی] آسمان نهم.
〈 سپهر زنگاری: [قدیمی] = 〈 سپهر کبود
〈 سپهر کبود: [قدیمی] آسمان نیلگون: ◻︎ گر ز خود غافلم به باده و رود / نیستم غافل از سپهر کبود (نظامی۴: ۷۲۲).
۲. (موسیقی) گوشهای در دستگاه راستپنجگاه.
〈 سپهر برین: [قدیمی] آسمان نهم.
〈 سپهر زنگاری: [قدیمی] = 〈 سپهر کبود
〈 سپهر کبود: [قدیمی] آسمان نیلگون: ◻︎ گر ز خود غافلم به باده و رود / نیستم غافل از سپهر کبود (نظامی۴: ۷۲۲).