سپیدسارفرهنگ فارسی عمیدآنکه از پیری موهای سرش سفید شده؛ سرسپید؛ سفیدمو: ◻︎ واین آسیا دوان و دراو من نشسته پست / ایدون سپیدسار دراین آسیا شدم (ناصرخسرو: ۱۳۸).