شاخص
فرهنگ فارسی عمید
۱. برآمده؛ مرتفع.
۲. چشمگیر؛ برجسته.
۳. (اسم) [مجاز] پارامتر؛ آنچه مقدارش ماهیت چیزی را معین میکند.
۴. (اسم) خطکش مدرجی که در نقشهبرداری استفاده میشود.
۵. (اسم) [مجاز] نمودار؛ نماینده.
۶. (اسم) [مجاز] علامتی که در آفتاب برای تعیین و تشخیص وقت ظهر نصب میکنند؛ ساعت آفتابی.
۲. چشمگیر؛ برجسته.
۳. (اسم) [مجاز] پارامتر؛ آنچه مقدارش ماهیت چیزی را معین میکند.
۴. (اسم) خطکش مدرجی که در نقشهبرداری استفاده میشود.
۵. (اسم) [مجاز] نمودار؛ نماینده.
۶. (اسم) [مجاز] علامتی که در آفتاب برای تعیین و تشخیص وقت ظهر نصب میکنند؛ ساعت آفتابی.