ترجمه مقاله

شلیک

فرهنگ فارسی عمید

۱. خالی کردن توپ یا تفنگ.
۲. (اسم) [مجاز] صدای ناگهانی و بلند خنده.
⟨ شلیک کردن: (مصدر لازم و مصدر متعدی) آتش کردن و رها کردن گلوله از توپ یا تفنگ؛ تیراندازی کردن با توپ یا تفنگ.
ترجمه مقاله