ترجمه مقاله

شهود

فرهنگ فارسی عمید

۱. [جمعِ شاهد] = شاهد.
۲. (اسم مصدر) حاضر شدن.
۳. (اسم مصدر) دیدن چیزی.
۴. (اسم مصدر) گواه شدن.
۵. (اسم مصدر) (تصوف) آشکاری حقایق در دل؛ مشاهدۀ حق در ضمیر.
ترجمه مقاله