ترجمه مقاله

شیر

فرهنگ فارسی عمید

مایعی سفیدرنگ که پس از زایمان از پستان زن و هر حیوان مادۀ پستاندار بیرون می‌آید.
⟨ شیر بریده: = شیر۳
⟨ شیر خام خوردن: (مصدر لازم) [مجاز] غفلت کردن؛ خطا کردن.
⟨ شیر خشک: شیری که آن ‌را خشک کرده و به‌صورت گرد درآورده باشند و هنگام لزوم در آب حل می‌کنند و می‌خورند.
⟨ شیر مرغ: چیزی که وجود ندارد زیرا که مرغ شیر نمی‌دهد؛ چیز نایاب؛ شیر خفاش.
ترجمه مقاله