ترجمه مقاله

صدرنشین

فرهنگ فارسی عمید

۱. کسی که در صدر مجلس می‌نشیند؛ دارای مقام و رتبه؛ مقدّم: ◻︎ بُوَد که صدرنشینان بارگاه قبول / نظر کنند به بیچارگان صفّ نعال (سعدی۲: ۶۵۷).
۲. [قدیمی، مجاز] مکانی در اتاق و مانند آن که به نشستن بزرگان اختصاص می‌یابد.
۳. (ورزش) تیمی که بیشترین امتیاز را در مسابقات کسب کرده باشد.
ترجمه مقاله