عقلفرهنگ فارسی عمید۱. (ادبی) در عروض، انداختن لام متحرک از مفاعلتن که تبدیل به مفاعلن شود.۲. [قدیمی] بستن و بند کردن.۳. [قدیمی] بستن بازو و پای شتر.