عقل
فرهنگ فارسی عمید
۱. قوای ذهنی مغز که اندیشیدن، ادراک حسن و قبح، رفتار معنوی انسان، و مانند آن را هدایت میکند؛ خرد.
۲. (اسم) ذهن؛ اندیشه.
۳. (فلسفه) = 〈 عقل اول
〈 عقل اول: (فلسفه) آنچه نخستینبار از ذات حق صادر شده.
〈 عقل ثاقب: عقل نافذ.
۲. (اسم) ذهن؛ اندیشه.
۳. (فلسفه) = 〈 عقل اول
〈 عقل اول: (فلسفه) آنچه نخستینبار از ذات حق صادر شده.
〈 عقل ثاقب: عقل نافذ.