عنان پیچ
فرهنگ فارسی عمید
۱. آنکه عنان اسب را میپیچاند.
۲. [مجاز] سوار ماهر: ◻︎ عنانپیچ و اسپافکن و گرزدار / چو من کس ندیدی به گیتی سوار (فردوسی: ۱/۲۳۱).
۲. [مجاز] سوار ماهر: ◻︎ عنانپیچ و اسپافکن و گرزدار / چو من کس ندیدی به گیتی سوار (فردوسی: ۱/۲۳۱).