غاز
فرهنگ فارسی عمید
۱. پینه؛ وصله.
۲. چاک؛ شکاف.
〈 غاز کردن: (مصدر متعدی) [قدیمی] پشم یا پنبه را با دست کشیدن و دراز کردن برای ریسیدن؛ غاژیدن.
۲. چاک؛ شکاف.
〈 غاز کردن: (مصدر متعدی) [قدیمی] پشم یا پنبه را با دست کشیدن و دراز کردن برای ریسیدن؛ غاژیدن.