ترجمه مقاله

غایب

فرهنگ فارسی عمید

۱. [مقابلِ حاضر] کسی که حاضر نیست و در جای دیگر است؛ ناپیدا؛ ناپدید؛ دور از نظر.
۲. (ادبی) در دستور زبان، شخص سوم.
⟨ غایب‌ شدن: (مصدر لازم)
۱. ناپدید شدن؛ ناپیدا‌ گشتن.
۲. پنهان شدن.
⟨ غایب‌ کردن: (مصدر متعدی) [قدیمی] گم کردن.
ترجمه مقاله