غلیژنفرهنگ فارسی عمیدگلولای سیاهی که در ته حوض یا جوی جمع میشود؛ لجن: ◻︎ نهالی به زیرش غلیژن بُدی / ز بر چادرش آب روشن بُدی (اسدی: ۲۷۹).