ترجمه مقاله

فرسا

فرهنگ فارسی عمید

۱. = فرسودن
۲. فرساینده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): طاقت‌فرسا، ◻︎ دست‌فرسود جود تو شده گیر / تروخشک جهان جان‌فرسای (انوری: ۴۵۰).
ترجمه مقاله