ترجمه مقاله

فرغر

فرهنگ فارسی عمید

۱. جوی کوچکی که آب از آن عبور کرده و آب کمی به‌ جا مانده باشد.
۲. (بن مضارعِ فرغردن) = فرغردن
ترجمه مقاله