ترجمه مقاله

فره

فرهنگ فارسی عمید

۱. شٲن‌وشوکت؛ رفعت؛ شکوه: ◻︎ کجا رفت آن مردی و گرز تو / به‌ رزم اندرون فره و برز تو (فردوسی: ۵/۳۸۸).
۲. زیبایی.
۳. برازندگی.
۴. رونق.
۵. پرتو؛ فروغ
⟨ فره ایزدی: [قدیمی] در ایران باستان، غلبه، قدرت، فرّ، و شکوه شاهنشاهی که اهورامزدا ایرانیان را از آن برخوردار می‌ساخت؛ کیاخره.
ترجمه مقاله