ترجمه مقاله

فرومولیدن

فرهنگ فارسی عمید

۱. مولیدن.
۲. درنگ کردن؛ تٲخیر کردن.
۳. عقب ماندن.
۴. واپس خزیدن و به‌ در درفتن.
ترجمه مقاله