قاب
فرهنگ فارسی عمید
۱. مقدار؛ اندازه.
۲. نیمهای از کمان مابین قبضه و گوشۀ آن.
〈 قاب قوسین: [قدیمی]
۱. مقدار دو کمان.
۲. [مجاز] قرب الهی؛ نزدیکی به خداوند: ◻︎ به قاب قوسین آن را بَرَد خدای که او / سبک شمارد در چشم خویش وحشت غار (ابوحنیفه: شاعران بیدیوان: ۵۸۸).
۲. نیمهای از کمان مابین قبضه و گوشۀ آن.
〈 قاب قوسین: [قدیمی]
۱. مقدار دو کمان.
۲. [مجاز] قرب الهی؛ نزدیکی به خداوند: ◻︎ به قاب قوسین آن را بَرَد خدای که او / سبک شمارد در چشم خویش وحشت غار (ابوحنیفه: شاعران بیدیوان: ۵۸۸).