قال
فرهنگ فارسی عمید
۱. گفتگو؛ گفتار.
۲. سروصدا و هیاهو.
〈 قالوقیل: گفتگوی مردم؛ گفتگوی درهموبرهم: ◻︎ از قالوقیل مدرسه حالی دلم گرفت / یکچند نیز خدمت معشوق و می کنم (حافظ: ۷۰۲).
〈 قالومقال: ‹قالمقال› گفتگو؛ هیاهو.
۲. سروصدا و هیاهو.
〈 قالوقیل: گفتگوی مردم؛ گفتگوی درهموبرهم: ◻︎ از قالوقیل مدرسه حالی دلم گرفت / یکچند نیز خدمت معشوق و می کنم (حافظ: ۷۰۲).
〈 قالومقال: ‹قالمقال› گفتگو؛ هیاهو.