قرض دارفرهنگ فارسی عمیدآنکه به دیگری بدهکار است؛ وامدار: ◻︎ سه بوسه کز دو لبت کردهای وظیفهٴ من / اگر ادا نکنی قرضدار من باشی (حافظ: ۹۱۲).