لانهفرهنگ فارسی عمید۱. بیکاره؛ تنبل: ◻︎ کنون جویی همی حیلت که گشتی سست و بیطاقت / تو را دیدم به برنایی فسارآهخته و لانه (کسائی: ۵۸).۲. بیقید.