ترجمه مقاله

لب شکری

فرهنگ فارسی عمید

کسی که یکی از دو لب او شکافته باشد؛ لب‌شکافته؛ سه ‌لنج؛ سلنج؛ سه‌لب.
ترجمه مقاله