مانده
فرهنگ فارسی عمید
۱. ویژگی مادۀ غذایی کهنه یا غیرقابلمصرف: غذای مانده.
۲. (اسم، صفت) باقیمانده.
۳. خسته.
۴. (اسم، صفت) (حسابداری) باقیماندۀ حساب؛ تفاوت جمع اقلام دریافتی و پرداختی.
۵. (صفت) [مجاز] بینصیب.
۲. (اسم، صفت) باقیمانده.
۳. خسته.
۴. (اسم، صفت) (حسابداری) باقیماندۀ حساب؛ تفاوت جمع اقلام دریافتی و پرداختی.
۵. (صفت) [مجاز] بینصیب.