متمم
فرهنگ فارسی عمید
۱. آنچه باعث تکمیل و تمام شدن چیز دیگر باشد؛ تمامکننده؛ کاملکننده.
۲. نوشتۀ کوتاهی که به اصل یک متن اضافه میشود؛ ضمیمه؛ پیوست.
۳. (ادبی) در دستور زبان، کلمهای که پس ازحرف اضافه قرار دارد؛ مفعول غیر صریح.
۴. بقیه؛ باقیمانده.
۲. نوشتۀ کوتاهی که به اصل یک متن اضافه میشود؛ ضمیمه؛ پیوست.
۳. (ادبی) در دستور زبان، کلمهای که پس ازحرف اضافه قرار دارد؛ مفعول غیر صریح.
۴. بقیه؛ باقیمانده.