ترجمه مقاله

متوحد

فرهنگ فارسی عمید

۱. فرد؛ یگانه؛ تنها؛ بی‌مثل؛ بی‌مانند.
۲. آن‌که از مردم دوری می‌کند؛ گوشه‌نشین
ترجمه مقاله