ترجمه مقاله

مخالف

فرهنگ فارسی عمید

۱. خلاف‌کننده.
۲. [مقابلِ موافق] ناسازگار.
۳. (اسم، صفت) دشمن؛ مخاصم.
۴. [قدیمی] گوناگون؛ رنگ‌به‌رنگ: ◻︎ ز لاله‌های مخالف میانْش چون فرخار / ز سروهای مرادف کرانش چون کشمر (فرخی: ۱۲۹).
ترجمه مقاله