ترجمه مقاله

مخمر

فرهنگ فارسی عمید

۱. تخمیرشده؛ سرشته‌شده.
۲. رسیده؛ پخته‌شده.
۳. [مجاز] مفهوم؛ قابل درک.
ترجمه مقاله