ترجمه مقاله

مخیر

فرهنگ فارسی عمید

۱. [مقابلِ مجبور] اختیارداده‌شده؛ صاحب‌اختیار؛ دارای اختیار.
۲. [قدیمی] برگزیده.
ترجمه مقاله