ترجمه مقاله

معلق

فرهنگ فارسی عمید

آویخته‌شده؛ آویزان.
⟨ معلق زدن: از زمین به هوا جستن و چرخ خوردن به‌طوری که سر به طرف زمین آید و به‌سرعت راست شود.
ترجمه مقاله