منزلگاه
فرهنگ فارسی عمید
۱. جای فرود آمدن.
۲. جایی که مسافران در آن فرود آیند؛ کاروانسرا.
〈 منزلگاه کردن: (مصدر لازم) [قدیمی] اقامت کردن: ◻︎ هرکجا دیدی آبخورد و گیاه / کردی آنجا دوهفته منزلگاه (نظامی۴: ۶۹۰).
۲. جایی که مسافران در آن فرود آیند؛ کاروانسرا.
〈 منزلگاه کردن: (مصدر لازم) [قدیمی] اقامت کردن: ◻︎ هرکجا دیدی آبخورد و گیاه / کردی آنجا دوهفته منزلگاه (نظامی۴: ۶۹۰).