ناویدن
فرهنگ فارسی عمید
۱. خم شدن.
۲. مانده شدن؛ خسته شدن.
۳. رفتار از روی ناز؛ خرامیدن.
۴. به چپوراست حرکت کردن: ◻︎ چو مست هر طرفی میافتیّ و میناوی / که شب گذشت، کنون نوبت دعاست مخسب (مولوی: لغتنامه: ناویدن).
۲. مانده شدن؛ خسته شدن.
۳. رفتار از روی ناز؛ خرامیدن.
۴. به چپوراست حرکت کردن: ◻︎ چو مست هر طرفی میافتیّ و میناوی / که شب گذشت، کنون نوبت دعاست مخسب (مولوی: لغتنامه: ناویدن).