ترجمه مقاله

نرد

فرهنگ فارسی عمید

۱. نوعی بازی که ابزار آن شبیه شطرنج و مرکب از تخته و ۳۰ مهره (۱۵ مهرۀ سفید و ۱۵ مهرۀ سیاه) و دو طاس می‌باشد؛ تخته‌نرد.
۲. [قدیمی] تنۀ درخت؛ ساقۀ درخت: ◻︎ ز خاکی که خون سیاوش بخورد / به ابر اندرآمد یکی سبزنرد (فردوسی: ۲/۳۷۵)، ◻︎ مردم اندر خور زمانه شده‌ست / نرد چون شاخ گشت و شاخ چو نرد (کسائی: لغت فرس: نرد).
ترجمه مقاله