نسوفرهنگ فارسی عمید۱. هموار؛ صاف؛ ساده: ◻︎ نسو بود ازآن گونه دیوار او / که مانند آیینه بنمود رو (لبیبی: شاعران بیدیوان: ۴۸۸).۲. لطیف و نازک.