نشست
فرهنگ فارسی عمید
۱. = نشستن
۲. جلوس.
۳. جلسه.
۴. فرورفتگی زمین در اثر زلزله یا حوادث طبیعی دیگر.
〈 نشستوبرخاست:
۱. نشستن و برخاستن بهصورت متوالی.
۲. [مجاز] آداب مجالست و معاشرت.
۲. جلوس.
۳. جلسه.
۴. فرورفتگی زمین در اثر زلزله یا حوادث طبیعی دیگر.
〈 نشستوبرخاست:
۱. نشستن و برخاستن بهصورت متوالی.
۲. [مجاز] آداب مجالست و معاشرت.