ترجمه مقاله

نشل

فرهنگ فارسی عمید

۱. = نشلیدن
۲. = نشیمن
۳. [قدیمی] آویختگی و پیوستگی چیزی به چیزی.
۴. (اسم) قلاب ماهیگیری.
ترجمه مقاله