وای
فرهنگ فارسی عمید
۱. برای بیان درد و رنج به کار میرود: وای، سرم درد میکند.
۲. برای بیان علاقه یا نفرت از چیزی به کار میرود: وای چه بچهٴ قشنگی دارید.
۳. افسوس؛ بدا به حال: ◻︎ گر مسلمانی از این است که حافظ دارد / وای اگر از پس امروز بُوَد فردایی (حافظ: ۹۷۸).
۴. (اسم) [قدیمی] فریاد؛ فغان.
۵. [قدیمی] افسوس و دریغ؛ حسرت.
〈 وایاوای: شور و غوغای مصیبتزدگان.
۲. برای بیان علاقه یا نفرت از چیزی به کار میرود: وای چه بچهٴ قشنگی دارید.
۳. افسوس؛ بدا به حال: ◻︎ گر مسلمانی از این است که حافظ دارد / وای اگر از پس امروز بُوَد فردایی (حافظ: ۹۷۸).
۴. (اسم) [قدیمی] فریاد؛ فغان.
۵. [قدیمی] افسوس و دریغ؛ حسرت.
〈 وایاوای: شور و غوغای مصیبتزدگان.