ترجمه مقاله

پارنج

فرهنگ فارسی عمید

۱. = حق‌القدم: ◻︎ لاجرم عاقبت به پارنجش / هم سلامت دهند و هم گنجش (نظامی۴: ۵۷۵).
۲. پولی که به مطرب و نوازنده بدهند تا در جشن یا مجلس عروسی حاضر شود.
ترجمه مقاله