ترجمه مقاله

پاره

فرهنگ فارسی عمید

۱. جزء و قسمتی از چیزی؛ قطعه؛ تکه.
۲. (صفت) دریده؛ شکافته.
۳. (صفت) بریده یا گسیخته.
۴. [قدیمی] پینه که بر جامه بدوزند.
۵. [قدیمی] رشوه؛ رشوت: ◻︎ هرآنجا که پاره شد از در درون / شود استواری ز روزن برون (عنصری: ۳۶۰).
⟨ پاره‌پاره: ‹پاره‌پار، پارپار›
۱. تکه‌تکه؛ لَخت‌لَخت.
۲. ریش‌ریش.
۳. جامه یا پارچه یا چیز دیگر که بیشتر جاهای آن دریده و ازهم‌گسیخته باشد.
ترجمه مقاله