ترجمه مقاله

پاسیدن

فرهنگ فارسی عمید

۱. پاس دادن؛ نگهبانی کردن.
۲. (مصدر متعدی) پاس داشتن؛ رعایت کردن.
۳. مصدر متعدی) لمس کردن.
ترجمه مقاله