ترجمه مقاله

پالیزبان

فرهنگ فارسی عمید

۱. نگهبان پالیز.
۲. بوستان‌بان؛ باغبان.
۳. (اسم) (موسیقی) از الحان قدیم ایرانی: ◻︎ رونق پالیز رفت اکنون که بلبل نیم‌شب / بر سر پالیزبان کمتر زند «پالیزبان» (ضمیری: شاعران بی‌دیوان: ۳۰۸).
ترجمه مقاله