پاپی
فرهنگ فارسی عمید
در پی؛ پیرو.
〈 پاپی بودن: (مصدر لازم) [مجاز] = 〈 پاپی شدن
〈 پاپی شدن: (مصدر لازم) [مجاز]
۱. در پی کسی یا کاری بودن؛ کسی یا کاری را دنبال کردن.
۲. در امری اصرار ورزیدن.
〈 پاپی بودن: (مصدر لازم) [مجاز] = 〈 پاپی شدن
〈 پاپی شدن: (مصدر لازم) [مجاز]
۱. در پی کسی یا کاری بودن؛ کسی یا کاری را دنبال کردن.
۲. در امری اصرار ورزیدن.