پاکوب
فرهنگ فارسی عمید
۱. کوبیدهشده در زیر پا؛ پامال.
۲. (صفت فاعلی) پاکوبنده؛ رقاص.
〈 پاکوب کردن: (مصدر متعدی) چیزی را در زیر پا له کردن؛ لگد کردن؛ پامال کردن.
۲. (صفت فاعلی) پاکوبنده؛ رقاص.
〈 پاکوب کردن: (مصدر متعدی) چیزی را در زیر پا له کردن؛ لگد کردن؛ پامال کردن.