پختن
فرهنگ فارسی عمید
۱. مادۀ خوراکی را روی آتش گذاشتن و حرارت دادن تا قابل خوردن شود؛ طبخ کردن.
۲. اشیای سفالی را در کوره گذاشتن و حرارت دادن.
۳. (مصدر لازم) نرم و قابل خوردن شدن مواد غذایی توسط حرارت؛ طبخ شدن.
۲. اشیای سفالی را در کوره گذاشتن و حرارت دادن.
۳. (مصدر لازم) نرم و قابل خوردن شدن مواد غذایی توسط حرارت؛ طبخ شدن.