ترجمه مقاله

پختگی

فرهنگ فارسی عمید

۱. پخته بودن.
۲. حالت و چگونگی هرچیز پخته‌شده.
۳. [مجاز] آزمودگی؛ تجربه داشتن؛ باتجربه بودن.
ترجمه مقاله