پردگیفرهنگ فارسی عمید۱. پردهنشین؛ پوشیده؛ درپرده.۲. (اسم) [مجاز] زن؛ دختر.۳. (صفت نسبی، اسم) [قدیمی] پردهدار؛ حاجب.