پرنگار
فرهنگ فارسی عمید
۱. هرچیزی که دارای نقشونگار بسیار باشد.
۲. باغی که دارای گلهای رنگارنگ باشد: ◻︎ جهان دید بر سان باغ بهار / در و دشت و کوه و زمین پرنگار (فردوسی۲: ۱۳۳۱).
۲. باغی که دارای گلهای رنگارنگ باشد: ◻︎ جهان دید بر سان باغ بهار / در و دشت و کوه و زمین پرنگار (فردوسی۲: ۱۳۳۱).