پرهون
فرهنگ فارسی عمید
۱. هرچیز دایرهمانند.
۲. هاله؛ خرمن ماه.
۳. طوق؛ گردنبند.
۴. کمربند.
۵. دایرهای که با پرگار کشیده شود: ◻︎ ای شده غافل ز علم و حجت و برهان / جهل کشیده به گرد جان تو پرهون (ناصرخسرو: ۴۹۱).
۲. هاله؛ خرمن ماه.
۳. طوق؛ گردنبند.
۴. کمربند.
۵. دایرهای که با پرگار کشیده شود: ◻︎ ای شده غافل ز علم و حجت و برهان / جهل کشیده به گرد جان تو پرهون (ناصرخسرو: ۴۹۱).