پنهانی
فرهنگ فارسی عمید
۱. نهانی؛ نهفته؛ پوشیده.
۲. (قید) به طور پوشیده ◻︎ دی عزیزی گفت حافظ میخورد پنهان شراب / ای عزیز من نه عیب آن بِه که پنهانی بُوَد (حافظ: ۴۴۰).
۲. (قید) به طور پوشیده ◻︎ دی عزیزی گفت حافظ میخورد پنهان شراب / ای عزیز من نه عیب آن بِه که پنهانی بُوَد (حافظ: ۴۴۰).