ترجمه مقاله

پیشین

فرهنگ فارسی عمید

۱. سابق؛ گذشته؛ قبلی: ◻︎ آن نیست که حافظ را رندی بشد از خاطر / کآن سابقهٴ پیشین تا روز پسین باشد (حافظ: ۳۳۰).
۲. پیشی؛ جلویی.
۳. (اسم) ظهر؛ نیمروز.
ترجمه مقاله